«مردم چنان اندک سخنان مرا در مییابند که حتی آنها گلایههایم را در این زمینه که سخنان مرا نمیفهمند نیز درنمییابند.»
گفتاوردی از سورن کییرکهگور، از صفحه ۴۰، چهار سوار سرنوشت، برگردان عبدالعلی دستغیب، نشر پرسش، چاپ دوم ۱۳۸۴
----------------------------
نیچه بر این واقعیت تاکید دارد که مسیح با کسانی که بر دیگران حکم میکردند، مخالف بود و میخواست اخلاق موجود زمان خود را از بیخ و بن براندازد. عصیان مسیح، سلسله مراتب یهودی، «داوران»، حاکمان بلندمرتبه را آماج حمله قرار داد، و نیچه او را آشوبگری مینامد که به دلیل همین «گناه» میبایست بمیرد و نه به جهت گناه دیگران! مسیح ایدهٔ جرم و گناه را منسوخ کرد. چگونه او میتوانست به جهت گناهان دیگران مرده باشد؟
از صفحات ۱۲۸ و ۱۲۹، چهار سوار سرنوشت، برگردان عبدالعلی دستغیب، نشر پرسش، چاپ دوم ۱۳۸۴