و سپس چنین گوید، شکستهدل مردی خسته و هراسان، یکی از مردم توس خراسان، ناشادی ملول از هست و نیست، سومبرادران سوشیانت، مهدی اخوان ثالث، بیمناک و نیمنومیدی به میمامید مشهور، چاووشیخوان قوافل حسرت، و خشم و نفرین و نفرت، راوی قصههای ازیادرفته و آرزوهای بربادرفته
از موخرهٔ کتاب، صفحه ۱۱۰، از نسخهٔ چاپ دهم ۱۳۷۵، انتشارات مروارید